نخستوزیر جمهوری ارمنستان طی پیامی خطاب به مردم ارمنستان ایدئولوژی «ارمنستان واقعی» را معرفی کرد
22 دقیقه خواندن

ایروان، ۱۹ فوریه ۲۰۲۵ میلادی (۱ اسفند ۱۴۰۳ شمسی)، «آرمِن پرِس»: «نیکول پاشینیان» نخستوزیر جمهوری ارمنستان، طی پیامی خطاب به مردم ارمنستان، طرح ایدئولوژی «ارمنستان واقعی» را معرفی نمود.
به گزارش خبرگزاری دولتی «آرمِن پرِس» متن کامل این پیام را در زیر آورده است:
طرح
ایدئولوژی «ارمنستان واقعی»
«ارمنستان واقعی» همان جمهوری ارمنستان است که با مساحت ۲۹ هزار و ۷۴۳ کیلومتر مربع در سطح بینالمللی به رسمیت شناخته شده است.
چشمانداز پیشرفت و توسعه جمهوری ارمنستان که بر ایدئولوژی «ارمنستان واقعی» استوار است، چندبعدی است و باید در تمامی ابعاد زندگی دولتی و اجتماعی بهصورت کامل و شفاف بازتاب پیدا کند:
۱. وطن همان دولت است؛ اگر وطن خود را دوست دارید، باید دولت خود را تقویت کنید – وطن یکی از مقدسترین مفاهیم در تفکر زبانی مردم ارمنستان است. اما این مفهوم به نظام حقوق، مسئولیتها و وظایف ارتباط ندارد و دارای معانی گزینه ها و برداشت های مختلف جغرافیایی و مفهومی است.
ایدئولوژی «ارمنستان واقعی»، وطن را با دولت به رسمیت شناختهشده در سطح بینالمللی، یعنی جمهوری ارمنستان، برابر و یکی میداند و وطنپرستی را با منافع این دولت، با نظام حقوق، وظایف و مسئولیتهای تعریف شده در آن، برابر میشمارد.
در راستای توسعه و پیشبرد این مدل وطندوستی، امر ضروری است که مردم، شهروندان کشور خود را نه فقط بهعنوان بنیانگذار دولت، بلکه بهعنوان منبع نظم حقوقی موجود در کشور بشناسند و نظم اساسی در دولت را بهعنوان توافق اجتماعی حاصلشده با مشارکت و تصمیمگیری خودشان بداند.
برای اجرای مؤثر و موافق این نظام، تصویب قانون اساسی جدید از طریق همهپرسی عمومی ضروری است، زیرا تمامی همهپرسیهایی که پیش از این جهت تصویب قانون اساسی فعلی برگزار شدهاند، حداقل از نظر درک عمومی، فاقد مشروعیت جدی و کافی بودهاند.
هدف استراتژیک تصویب قانون اساسی جدید، گذار از شیوههای عملکرد یک ملت رلیکت/ باقی مانده، فاقد دولت و تابعیت به شیوههای عملکرد یک ملت داری دولت و دولتساز است.
۲. همانطور که روح در بدن انسان به انسان تبدیل میشود، ملت نیز با داشتن دولت به مردم یک کشور تبدیل میشود – مفاهیم «ملت» و «مردم کشور» اغلب به اشتباه به جای یکدیگر به کار میروند. اما از نظر سیاسی، این دو مفهوم تفاوتهای اساسی دارند، هرچند که همچنان در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگر هستند. ملت، به معنای مجموعهای از افراد با هویت قومی مشترک است که از قدرت سیاسی و حقوق عمومی برخوردار نیست، در حالی که مردم به مجموعهای اطلاق میشود که دارای ظرفیت سیاسی و حقوق عمومی هستند و از شهروندی واحد برخوردارند. به عبارت دیگر، مردم همان نهاد دولتی، قانونگذار، منبع قدرت برتر و حامل اصلی حاکمیت هستند. مردم ارمنستان بخش دولت ساز ملت ارمنی را تشکیل میدهند و هسته مرکزی ملت ارمنی هستند.
همچنین، شهروندان ارمنستان که نمایندگان ملل و اقوام دیگر هستند، نیز جزئی از مردم ارمنستان به شمار میآیند.
۳. اینجا دولت است، اینجا نان است، اینجا وطن است، اینجا باید ماند– مردم دولت را به عنوان ابزاری برای دستیابی به رفاه میسازند. دولت تجسم هدف ضربالمثل ارمنی «جایی که نان است، آنجا محل اقامت است» است؛ به این معنا که مکانی که در آن نان یافت میشود، همان جایی است که رفاه در آن شکل میگیرد، زیرا نان ابزار و وسیلهای است که رفاه را به وجود میآورد و از اینرو باید در همان مکان که نان است ماند.
دولت نتیجهی حاصل از جستجو و تلاش مردم برای رفاه است و رفاه، پیشنیاز و شرط ضروری برای رسیدن به خوشبختی است.
درک صحیح این مفهمو به مدت بسیار زیاد برای واقعیت ما غریب بوده است، چراکه طی قرنها و در طول تاریخ مفاهیم وطن، دولت و نان از یکدیگر جدا و تفکیک شده بودند.
طی قرنها نان در دولتهای دیگری که توسط دیگران ساخته شدهاند و یا در مکانهای مختلفی واقع شدهاند تأمین شده است، در حالی که وطن فقط نقش و عملکرد مکانی منزوی برای حفاظت از سنتها و ارزشهای ولای داشته است. با این حال جایگاه گرامی و منحصر به فرد خود را همچنان محفوظ نگه داشته است. در این روند، ارتباط میان نان، وطن و دولت به یک بخش کلیدی و تفکیک ناپذیر از روانشناسی اجتماعی ارامنه تبدیل شده است.
همراستایی و یکسانسازی مفاهیم نان، وطن و دولت به معنای جایگزینی نگرش «مهاجرت» است؛ به عبارت دیگر، تغییر نگرش تلاش برای حل مشکل نان در مکان دیگر و خارج از وطن و جایگزین نگرش «مهاجرت» با نگرش«دولتسازی» است، که فقط از طریق روبهرو شدن با مشکلات و پیدا کردن راهحل این مشکلات در دولت خود و با ابزارهای دولت خود امکان پذیر خواهد بود.
در این راستا، تعیین و تعریف استانداردهای رفاه (امنیت، آزادی، عدالت، معیشت، شادی و خوشبختی) و فراهم آوردن شرایط لازم برای تحقق این استانداردها به عنوان اتخاذ یک استراتژی پذیرفته میشود، و دولت به عنوان ابزار اجرایی این استراتژی و بستر عملی شدن این استانداردها شناخته میشود.
در این راستا تأکید بر این موضوع که، دولت بهترین ابزار برای تعیین سرنوشت و شکلدهی به آینده خود برای شهروندان و ملت است امر ضروری میباشد و بهترین زندگی و تنها در دولت خود میتوان به بهترین زندگی ممکن تبدیل شود.
۴. ثروتمند شوید و دیگران را ثروتمند کنید – ثروتمند شدن و ثروتمند کردن، انگیزه و عاملهای کلیدی در راستای استقرار رفاه عمومی هستند و این عوامل باید در چارچوب رقابتی برای خلق نتایج و توسعه فردی و دولتی قرار گیرند، نه به مسابقهای برای جمعآوری پول تبدیل شوند.
زندگی خوب باید به عنوان یک اصل در چارچوب استانداردهای تعیینشده رفاه قرار گیرد و و به یک قانونی با درک این مفهوم که تنها ابزار برای داشتن زندگی خوب، سخت کار کردن، کسب درآمد زیاد هزینه و خرج کردن زیاد است، تبدیل شود.
این امر هم برای فرد و هم برای دولت صدق میکند، اما در این راستا، هم دولت و هم فرد باید با میل مشترک و متقابل در جهت ثروتمند کردن یکدیگر با هم متصل و وابسته باشند. جامعه، گروهها و افراد باید با انگیزه مشترک و متقابل برای ثروتمند کردن یکدیگر به هم پیوسته و متحد باشند، چرا که داشتن محیط مناسب، مهمترین ضامن موفقیت است.
از این رو، منطق ثروتمند شدن و ثروتمند کردن در دولت تنها در یک محیط قانونمدار، برابری همه در برابر قانون، در محیط سرشار از عادلت و خلاقیت امکان پذیر است.
اگر در چنین محیطی، سخت کار کردن منجر به کسب درآمد زیاد نشود، پس کار آنچنان که باید، مؤثر (مولد) نبوده است. اگر خرج زیاد منجر به رفاه نشود، پس خرج (سرمایهگذاری) مؤثر نبوده است.
در این راستا، تغییر نگرش عمومی و فردی نسبت به پول از اهمیت بالایی برخوردار است، به طوری که باید آن را از منطق خیر و شر خارج کرده و به عنوان ابزاری برای حل مسائل و ارزیابی کار و فعالیت قانونی و ضروری تلقی کرد.
۵. انسان بالاترین ارزش است: این بدان معناست که تأمین نیازهای اولیه انسان باید در اولویت قرار گیرد – گفتگو درباره نان، پول، ثروت و زیستن خوب در چارچوب ایدئولوژی سیاسی برای زندگی سیاسی ما، بهطور سنتی نادر و غیرعادی است و میتواند بهعنوان تضعیف و کاهش ارزش «سیاستهای والا» تعبیر شود.
با این حال، «سیاستهای مبتنی بر ارزشهای والا» گاهی از درک عمیقترین و والاترین ارزش، یعنی خود انسان و نیازهای روزمرهاش، میل طبیعی او به زندگی و لذت بردن از زندگیاش غافل میمانند. ویژگی منحصر بهفرد این ایدئولوژی در رویکرد عملیاش نهفته است؛ رویکردی که انسان و نیازهای او را در کانون توجه قرار داده و با درک این حقیقت که خود انسان باید ابتدا نیازهای خود را تأمین کند، سیاستهای دولتی را در مسیر فراهم ساختن آموزش، مهارتها، تواناییها، دانش و فرصتهایی میداند که برای پرورش استعدادهای انسانی و فراهم آوردن شرایط تحقق آن ضروری هستند.
ارزشهای معنوی و فرهنگی نیز در این چارچوب مورد توجه و بررسی قرار میگیرند. این ارزشها نه تنها از جنبهای آسمانی و معنای ملکوتی، بلکه بهعنوان بخشی جداییناپذیر از نیازهای اساسی انسان هستند. زیرا انسان نهتنها به تأمین نیازهای مادی و معیشتی خود نیاز دارد، بلکه به همان اندازه هم به تامین نیاز های معنوی و فرهنگی خود نیز نیازمند است. ارزشها، تنها زمانی باارزش میشوند و به اندازهای ارزشمند هستند که برای ایجاد انگیزه، هماهنگی، و تأمین سعادت و خوشبختی انسان ضروری باشند.
در این دیدگاه، هویت ملی و دولتی انسان، بهویژه ارزشهای ملی و دولتی برای او، نقش بسزایی ایفا میکنند. برخی از این ارزشها ارتباط مستقیمی با انسان دارند و برخی دیگر برای او بهعنوان آگاهی و یک باور وجود دارند. ایدئولوژی «ارمنستان واقعی» مبتنی بر ارزشهای ملی مردم ارمنستان است.
به این ترتیب، ارزشهای ملی مردم ارمنستان (جمهوری ارمنستان) عبارتند از:
- - جمهوری ارمنستان
- - استقلال جمهوری ارمنستان، حاکمیت، شهروندی، دموکراسی، ارتش
- - تاریخ ارمنستان، فولکلور ارمنی، حماسه، اعتقادات، افسانهها و اساطیر ارمنی
- - زبان و خط ارمنی، ادبیات ارمنی، از جمله ادبیات ترجمهای، دانش و علم
- - توانمندی ارامنه سراسر جهان و پتانسیل پانارمنی، دیاسپورای ارمنی
- - میهن، خانواده، فرد
- - کلیسای حواری مقدس ارمنی، کلیسای کاتولیک ارمنی، کلیسای انجیلی ارمنی، مسیحیت
- - موسیقی آشوغی، گوسانی، سنتی، اصیل، فولکلور، عامیانه، کلاسیک، و موسیقی پاپ ارمنی، رقص و هنرهای نمایشی ارمنی، معماری ارمنی
- - سرزمین مادری بومی ، با تنوع زیستی خود
- - پیشرفت، لیبرالیسم و آزادیخواهی، خودآگاهی، مهماننوازی، عزت نفس، تعلیمدوستی، پشتکاری، قانون مداری و پایبندی به قانون، انساندوستی، احترام، مدارا و همزیستی مسالمتآمیز با دیگران، اقوام، ملتها و ادیان
- - تعلقداشت به منطقه، فرهنگ جهانی، فرهنگ منطقهای، کلاسیک و معاصر
- - احساسات و روابط برادرانه نسبت به اقلیتهای قومی ارمنستان و اتحاد غیرقابلتفکیک و ناگسستنی آنها با ارمنستان، تجلییافته از طریق دریافت شهروندی جمهوری ارمنستان توسط آن ها. پذیرش و احترام به سنتها، ادیان و اعتقادات اقلیتهای قومی جمهوری ارمنستان
- - غذاهای سنتی و آشپزی ارمنی، تمام نمونههای از میراث ملموس و ناملموس که بیانگر، ترسیم، توصیف یا نماد ارزشهای ملی مذکور مردم ارمنستان(جمهوری ارمنستان) است.
۶. ارمنستان کانون و کاشانه من است، مردم ارمنستان خانواده من هستند – استحکام روابط خانوادگی و خاندانی در سنتهای ارمنستان، منبعی حیاتی برای تقویت و استحکام بخشیدن به دولت است.
این سنت باید از سطح خانوادگی، قبیلهای و خاندانی به سطح عمومی-دولتی توسعه یابد تا در روابط بین فرد و دولت قابل اجرا باشد. دغدغه اصلی فرد در مواجهه با ملت و دولت، پرداخت مالیات است، همانطور که دغدغه اصلی هر یک از اعضای خانواده، تأمین معیشت و امنیت مالی خانواده است. بودجه دولت جمهوری ارمنستان بخشی از بودجه هر خانواده است. بودجه دولت جمهوری ارمنستان برای رفاه هر خانواده بیشتر از خود آن خانواده هزینه و خرج میکند. بنابراین، همانطور که هیچ فردی هزینههای ضروری برای تأمین نیازهای خانوادهاش را اضافی نمیداند، باید پرداخت مالیات به دولت را نیز غیرضروری نبیند. قانون مالیاتی کشور باید منابع لازم برای حفظ و توسعه دولت را جمعآوری کند و شرایط لازم برای ایجاد ارزش افزوده در اقتصاد و توسعه آن را فراهم آورد.
۷. آینده ارمنستان وابسته به یک فرد است و آن فرد خودِ تو هستی! – تلاش فردی شرط اصلی و کلیدی در راستای توسعه دولت است. این شرط تنها زمانی مؤثر واقع میشود که فرد متوجه تأثیر تلاشهای خود شود. یکی از وظایف اساسی دولت، ارج نهادن به تلاش فردی و فراهم آوردن فرصتهایی برای بروز و تجلی آن است. این امر از طریق آموزش مستمر امکان پذیر است. آموزش ابزار اصلی استراتژی توسعه دولت است و باید بهعنوان یک فرآیند مستمر تلقی شود که شامل آموزش پیشدبستانی، عمومی، تخصصی، دانشگاهی و پسادانشگاهی است. همچنین ارتباطات استراتژیک دولت نیز باید با این درک همراه باشد که روابط شهروند-دولت، روابط آموزشی هستند هم برای شهروند و هم برای دولت. نظام آموزشی باید به افراد مهارتهای لازم برای دستیابی به زندگی مطلوب مرفه و خوشبختی را آموزش دهد. نقش فرد در توسعه دولت کلیدی است، اما پیش از آن، نقش او در تأمین رفاه و خوشبختی خود بسیار مهمتر است. ایجاد رفاه و خوشبختی فرد، سهم و سرمایهگذاری اولیه فرد و مهمترین مشارکت او در تأمین و تضمین رفاه و خوشبختی دولت است.
۸. فرد خوشبخت – فرد زمانی خوشبخت است که از آزادی، حمایت، حفاظت، امنیت، سلامت جسمی و روانی و خلاقیت لازم برخوردار باشد، دارای محیط اجتماعی مناسب، مثبت و سازنده، شغلی مطلوب و مورد علاقه است، که از طریق آن به تغذیه سالم، سبک زندگی فعال و سالم، شرایط زندگی لازم، سفر های منظم، دسترسی داشته باشد، از احترام و محبت اطرافیان برخوردار باشد، علاوه بر این، فرد خوشبخت از ارتباط عمیق با زندگی معنوی و فرهنگی بهرهمند است. با ایجاد شرایط لازم برای خوشبختی خود، فرد در واقع فضایی را برای خوشبختی و سعادت دیگران و جامعه نیز فراهم میآورد.
۹. جامعه دلسوز و مراقب – همانطور که فرد با موفقیتهای خود محیط مناسبی برای شکلگیری جامعه مراقب فراهم میکند، جامعه نیز به محیطی مناسب برای رشد فرد موفق تبدیل میشود. آموزش، تحصیلات، زندگی معنوی و فرهنگی، کار، کسبوکار، کارآفرینی، مراقبت از محیطزیست، رژیم غذایی سالم، سبک زندگی فعال، احترام به قانون، پلورالیسم یا تنوع کثرت گرایی، دموکراسی و وحدت عمومی حول این اصول، عمدتاً عواملی هستند که تاثیر بسیاری در محیط دارند یا به مؤثرترین شکل ممکن در محیطهای مناسب بروز و تجلی می یابند.
جامعه نیز به نوبه خود به عنوان محیطی که بر اساس ارزشهای مذکور ساخته شده است، نگهبان و تضمینکننده تجارت فعال، آموزش از کودکی تا مادام العمر(ز گهواره تاگور دانش بجوی)، حکومت داری و مدیریت مؤثر، دموکراسی، عدالت، برابری همه در برابر قانون و آزادی است.
۱۰. دولت قدرتمند – قدرت یک دولت به میزان پیشرفت و توسعه اقتصاد آن بستگی دارد. بنابراین، سیاستها باید در راستای تقویت و توانمندسازی اقتصادی کشور معطوف باشند. منافع ملی و دولتی، توسعه اقتصادی است. این بههیچوجه تمایل به بیارزش کردن سیاستها نیست، چرا که رضایت، احساسات و نگرش عمومی بهعنوان یکی از عوامل کلیدی توسعه اقتصادی محسوب میشود.
ارزشها و تعهد و تعلق به آنها، فرهنگ و آموزش، عوامل کلیدی ایجاد انگیزه در راستای کار فرد و جامعه و فعالتر کردند فعالیتهای اقتصادی هستند. سیاستهای مبتنی بر ارزشها باید در جهت توسعه اقتصاد کشور باشند.
۱۱. تغییر و دگرگونی نه تنها شرمآور نیست، بلکه یک ضرورت حیاتی است – تغییر و دگرگونی شرط حیات و کلید بقای آن است. همانطور که فرد باید مهارتهای رفلکسیا /خویشتناندیشی، بازتاب و تأمل را تا عمق ژنتیکی تقویت و ارتقا دهد، جامعه و دولت نیز باید همین توانایی را در خود توسعه دهند. حقیقتی که از تأمل میگریزد، دیگر حقیقت نیست؛ هدفی که از بازتاب دور باشد، هدفی بیمعنی و بدون جهت است؛ باورهایی که از خویشتناندیشی، بازتاب و تأمل بیبهرهاند، تنها ردپای گذشتهاند؛ ایدهآلی که از تأمل فرار کرده باشد، ناقص و ناتمام است. در این دنیای در حال تغییر مستمر و بیپایان، تنها راه برای بقا و پویایی، بازتاب، خودشناسی، توانایی دگرگونی و تحول است.
۱۲. استقلال یعنی جایگزینی وابستگی به معدودی با وابستگی به بسیاری – دولت بهترین ابزار برای تعیین سرنوشت و پیشبینی آینده مردم است، اما برای اینکه این هدف بهطور مؤثرتر تحقق یابد، دولت باید تا حد ممکن مستقل باشد. در جهان یکپارچه که کشورهای آن روز به روز بیشتر به هم ادغام و وابسته میشوند، استقلال نه تنها مطلق نیست، بلکه هرگز هم مطلق نبوده است، چرا که دولتها بهطور حتم به دیگر دولتها وابستهاند. بنابراین، استقلال استراتژیای است که وابستگی به معدودی را با وابستگی به بسیاری جایگزین میکند. با توجه به اینکه استقلال و آزادی انتخاب واقعی در همین جایگزینی نهفته است، لذا اگر دولتی هماکنون به بسیاری وابسته است، پس باید همچنان در پی حل مشکل افزایش وابستگی به تعداد بیشتری و تنوع بخشی به همکاریهای خود باشد. هدف از سیاست خارجی متوازن و متعادل، جلوگیری از بروز عدم تعادل در وابستگی به بسیاری است.
این بدین معناست که نباید از همه بهطور یکسان وابسته بود، بلکه وابستگی به یک طرف باید با وابستگی به طرف دیگر متوازن و متعادل گردد، اما در این رابطه هیچگاه نباید ایستا و ثابت بود. تعادل یک فرآیند پیوسته است که نیاز به ارزیابی مداوم دارد.
۱۳. صلح مهارت زندگی مسالمتآمیز در محیط همسایگان بدون حمایتهای خارجی است – صلح هدف نهایی روابط خارجی است. زمانی که صلح برقرار میشود، همچنان بهعنوان هدف اصلی و نهایی در روابط خارجی باقی میماند و در قالب همکاریهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی تجلی مییابد.
صلح در درجه اول یک عامل منطقهای است، زیرا صلح یا فقدان آن ابتدا در روابط با همسایگان مستقیم نمود پیدا میکند و سپس در سطح بینالمللی و جهانیصلح از نظر استراتژیک و بلندمدت زمانی ممکن است که به مهارتی تبدیل شود که بر اساس آن در محیط همسایگان، بدون نیاز به حمایت خارجی، توانایی همزیستی مسالمتآمیز وجود داشته باشد.
صلح مطمئنترین ضامن امنیت است. مهمترین مؤلفههای تأمین امنیت، وابستگیهای متقابل کشورهای منطقه و جایگاه کشور در شبکههای تأمین و تجارت منطقهای و جهانی است.
یک ارتش توانمند و دارای قابلیت دفع از خود نیز عامل اساسی در راستای برقراری صلح و ثبات پایدار است و جزء اساسی و ضروری برای استحکام استقلال و حاکمیت کشور به شمار میآید.
۱۴. آیندهای وجود دارد! وجود دارد آیندهای – آینده بههر طریقی خواهد آمد، اما آنچه که در آینده خواهیم داشت، ارتباط مستقیمی با درک دیروز ما و توانایی تبدیل آن به دانش و مهارتهای امروز ما دارد. آینده نتیجه تلاشهای امروز ما است. آینده امروز است. امروز باید شروع کنیم تا در آینده همانی باشیم که میخواهیم و آیندهای داشته باشیم که آرزوی آن را امروز داریم.
علاقهمندان میتوانند نظرات و پیشنهادات خود را در خصوص طرح ایدئولوژی «ارمنستان واقعی» به آدرس ایمیل زیر ارسال نمایند: RealArmenia@gov.am