تاریخ گزارش: 30 دسامبر سال 2024 میلادی (10 دی 1403 شمسی)
ساعت گزارش: 16:55
بروکسل، 30 دسامبر، «آرمِن پرِس» : امروز بیش از هر زمان دیگری برای ارمنستان مهم است که احزاب سیاسی مختلف با هم بهطور منسجمتر همکاری کنند. این به معنای فراگیرتر، جامعتر بودن دولت و اجازه دادن به مشارکت محتوایی دیدگاههای مختلف در بحثهای سیاسی است. در عین حال، مخالفان باید رویکرد سازندهتری اتخاذ کنند و به جای فقط به انتقاد از دولت برداختن، بر حل بحرانهایی که ارمنستان با آنها مواجه است تمرکز کنند. این نوع وحدت، اگرچه ممکن است یک امید و انتظار خیلی خوشبینانه به نظر برسد، اما در نهایت برای بازسازی و پیشرفت ارمنستان بهعنوان یک ملت متحد امر ضروری است.
به گزارش خبرگزاری دولتی «آرمِن پرِس» : «آرتین دِرسیمُونیان»، پژوهشگر انستیتوی آمریکایی موسوم به "Quincy Institute for Responsible Statecraft" ، در چارچوب گفتگوی خود با خبرنگار «آرمِن پرِس» در بروکسل، ضمن اشاره به تحولات در حال تغییر در قفقاز جنوبی، رشد نفوذ ترکیه، روابط "رقابتی" ترکیه با روسیه، تمایلات و گرایشهای آذربایجان چنین دیدگاهی را مطرح کرده است.
در زیر متن کامل مصاحبه آرتین دِرسیمُونیان آورده می شود:
سوال: جناب آقای دِرسیموُنیان، ارزیابی شما از تحولات اخیر قفقاز جنوبی چیست؟
پاسخ: در چهار سال گذشته، بهویژه پس از پایان جنگ قرهباغ در سپتامبر 2020، شاهد تغییرات عمدهای در پویایی منطقه بودبم.
این تغییرات در دو سال اخیر و بهویژه پس از سپتامبر 2023، مشهود و محسوستر شدهاند، زمانی که تعادل قوا بهطور قابل توجهی تغییر کرد. این تغییرات نه تنها در وضعیت نظامی بین ارمنستان و آذربایجان، بلکه در لحن و لفاظیهای مقامات ارمنستان و باکو نیز به خوبی مشهود است.
سخنان مقامات باکو اغلب با اعتماد به نفس و سرشار از مواضع قوی و قاطعانه است. این اعتماد به نفس توسط توانمندیهای نظامی که آذربایجان در حداقل یک و نیم دهه گذشته بهطور جدی توسعه داده است، پایههای مستحکمتری پیدا میکند.
توانمندیهای نظامی آذربایجان اکنون در سطحی قرار دارد که برای آنها چنین اعتماد به نفس و اطمینانی را تأمین میکند. از طرف دیگر، در ارمنستان حتی دولت کنونی که شش سال پیش با صدای بلندتر صحبت میکرد و با موضع خود اعتماد به نفس را برمیانگیخت، اکنون لحن و لفاظیهای محتاطانهتری دارد. هر چند ارمنستان در حال تلاش برای بازسازی توانمندیهای نظامی و استراتژیک خود است، اما این نگرانیها هم در سیاست و هم در لفاظیهای مقامات کاملاً مشهود است.
در آستانه پایان سال، باید گفت که مولفه های برجسته زیادی در منطقه وجود دارند، منحمله افزایش پروازهای باربری هوایی بین اسرائیل و آذربایجان، دیدارهای مقامات دفاعی ترکیه و آذربایجان، و همچنین افزایش تناقضات لفاظی. این موارد به وضوح وضعیت ناپایدار و خطرناک امنیتی در منطقه را ترسیم میکنند.
این نگرانی وجود دارد که بعد از نشست COP29 ، انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و پیروزی ترامپ، آذربایجان ممکن است از تغییرات احتمالی در سیاست خارجی آمریکا برای تقویت و پیشبرد مواضع خود استفاده کند.
باید ببینیم که دولت جدید آمریکا در برابر تشدید احتمالی وضعیت چه واکنشی نشان خواهد داد.
آیا دولت جدید در واکنش به تیراندازی های مرزی به اندازه دولت بایدن قاطعانه عمل خواهد کرد؟
در سال 2024، بحرانهای متعددی یا جدیداً ظهور کردند یا همچنان ادامه یافتند بدون اینکه راهحلهای قطعی برای آنها پیدا شود. در آستانه سال 2025، احتمال تشدید این چالشها وجود دارد.
سوال: برای برقراری صلح پایدار در منطقه، چه پیششرطهایی لازم است؟ چه اقداماتی برای تضمین صلح ماندگار و ثبات پایدار منطقهای در قفقاز جنوبی ضروری است؟
پاسخ: برای برقراری صلح پایدار و واقعی میان ارمنستان و آذربایجان اقدامات خیلی فراتر از امضای یک سند 16 یا 17 بندی لازم است. صلح عادلانه، کاری است که نیازمند تلاش چندین نسل است و مستلزم بازسازی و تجدید ساختار ریشهای روابط میان ارمنیها و آذریها میباشد.
این تجدید ساختار ریشهای روابط میتواند شامل بازگشت آذربایجانیهایی باشد که در گذشته در ارمنستان زندگی میکردند و همچنین بازگشت ارمنیهایی که در باکو و دیگر مناطق آذربایجان زندگی میکردند. این نوع اهداف، نمایانگر یک چشم انداز بلند مدت از آشتی واقعی است.
به عنوان چشم انداز کوتاهمدت، میتوان انتظار امضای «پیمان صلح» را داشت که در سالهای اخیر در حال بررسی مستمر بوده است. با وجود اینکه هر سال، مقامات ارمنستان، آذربایجان و سایر طرفهای ذینفع اعلام میکنند که این «پیمان صلح» تا پایان سال امضا خواهد شد، اما هنوز این اتفاق نیفتاده است.
با این حال، به نظر میرسد آذربایجان در طول این فرایند علاقهمند به تعویق انداختن آن و بررسی فرصتهای کسب امتیازات بیشتری برای خود است. تحولات منطقهای ممکن است بر این موضوع تاثیر بیشتری بگذارد. به عنوان مثال، اگر مذاکرات ایالات متحده آمریکا و روسیه که به ابتکار ترامپ در مورد اوکراین آغاز شدهاند، شکست بخورد یا اگر در ایران یا خاورمیانه بیثباتی جدیدی بوجود آید، آذربایجان ممکن است از آن به عنوان فرصتی برای تقویت موقعیت خود استفاده کند.
به همین ترتیب، اگر فرانسه یا اتحادیه اروپا با بحرانهای داخلی مواجه شوند، یا اگر ترکیه ناشی از وقایع اخیر سوریه اعتماد به نفس بیشتری پیدا کند، آذربایجان ممکن است از این شرایط برای تقویت موقعیت دیپلماتیک یا حتی نظامی خود استفاده کند. در حال حاضر، صلح پایدار به نظر دور از دسترس میآید. از منظر کوتاهمدت، مهمترین مسئله حفظ وضعیت فعلی است که در آن سطح خشونتها در پایینترین حد ممکن قرار دارد.
همچنین مشاهده نحوه مشارکت و برخورد دولت جدید ایالات متحده آمریکا در تحولات قفقاز جنوبی مهم و اهمیت زیاد خواهد داشت. وضعیت پس از انتخابات در گرجستان احتمالاً توجه کنگره جدید را به خود جلب خواهد کرد و هنوز مشخص نیست که آیا دولت ترامپ همان رویکردی را ادامه خواهد داد که دولت بایدن داشته است یا خیر. این موضوع در خصوص ارمنستان و آذربایجان نیز صدق می کند. آیا وزارت امور خارجه ترامپ به اندازه وزارت امور خارجه بایدن فعالانه در فرآیند عادیسازی روابط ارمنستان و آذربایجان مشارکت خواهد داشت؟ آیا مشاور جدید امنیت ملی ترامپ تلاش خواهد کرد که به گفتگوی ارمنستان و آذربایجان کمک کند، حتی اگر تنها با ایفای نقش در برگزاری دیدارهای بیطرفانه باشد.
بهترین سناریوی کوتاهمدت شامل محدود کردن یا عدم وجود خصومتها، ادامه تعامل دیپلماتیک و کاهش لفاظیهای خصمانه میان دو طرف خواهد بود. با این وجود، هیچ گفتگوی مهمی در مورد مسائل کلیدی که در راستای برقراری صلح پایدار اهمیت دارند، وجود ندارد. به عنوان مثال، آیا ارمنستان و آذربایجان قادر خواهند بود که به صورت مشترک مسائل محیطزیستی را مدیریت کنند؟ آیا آنها قادر خواهند بود که به جای اتهامزنی متقابل، مرز خود را به شیوه ای معنادار غیرنظامی کنند؟
پرداختن به این گونه مسائل عملی نشانهای مثبت از پیشرفت واقعی پیش به سوی برقراری صلح و ثبات پایدار منطقهای خواهد بود.
در ارمنستان، جبههای مختلفی وجود دارند که دیدگاههای متفاوتی را ارائه میدهند. از یک طرف، جبهه اپوزیسیون که اغلب به شدت انتقادی هستند، تمایل دارند وضعیت را بحرانی جلوه دهند. و با رویکردی «پایان و نابودی»، همه چیز را به عنوان تسلیم یا شکست میبینند. از طرف دیگر، دولت و حامیان آن، اگرچه برخی نگرانیها و احتیاطها را ابراز میکنند، اما لحن خوشبینانهتری را برگزیده اند.
با این حال، واقعیت در میانه این دو دیدگاه متضاد افراط گرانه قرار دارد. وضعیت کنونی ارمنستان بدون شک شکننده و شاید نامشخص ترین وضعیت از زمان استقلال تا کنون است. اگرچه دولت به این چالشها واقف است، واضح است که تلاش دارد ثبات، کنترل و تسلط خود بر وضعیت را به نمایش بگذارد. با این حال، پنج سال گذشته نشان دادهاند که رویدادها اغلب سریعتر از آنچه که دولت میتواند واکنش نشان دهد یا پیشبینی کند، در حال پیشرفت هستند.
برای ارمنستان، این موضوع مهم است که احزاب سیاسی مختلف به صورت منسجمتر با همدیگر همکاری کنند. این به معنای یک دولت فراگیرتر و امکان مشارکت معنادار دیدگاه های مختلف در بحث های سیاسی است.
در عین حال، اپوزیسیون ارمنستان باید رویکردی سازندهتر اتخاذ کنند و تمرکز خود را بر حل بحرانهای پیش روی ارمنستان معطوف کند، نه تنها به انتقاد از دولت. این نوع وحدت، اگرچه ممکن است مانند امید خوشبینانه به نظر برسد، اما در نهایت برای بازسازی و پیشرفت ارمنستان به عنوان یک ملت متحد، امر بسیار ضروری است.
سوال: رویدادهای اخیر خاورمیانه بار دیگر نشان میدهند که بازیگران بینالمللی در تلاشاند تا نفوذ خود را در مناطق بیثبات، ناامن و نامشخص تقویت کنند. شما چه بازیهای قدرتی را در قفقاز جنوبی مشاهده میکنید؟ نفوذ و اهداف غرب جمعی در قفقاز جنوبی چیست؟
پاسخ: در طی چهار سال گذشته، اتحادیه اروپا و ایالات متحده امریکا به جای شکل دهی فعالانه وضعیت مطلوب و عادلانه در قفقاز جنوبی عمدتاً به رویدادهای رخ داده در این منطقه واکنش نشان دادهاند. این موضوع به وضوح در روند استقرار مأموریت نظارتی اتحادیه اروپا در مرزهای ارمنستان و آذربایجان مشهود است. این مأموریت پس از تشدید بحرانهای سپتامبر 2022 و نارضایتی ارمنستان از واکنش و حمایت سازمان پیمان امنیت جمعی (CSTO) و روسیه آغاز شد. در نتیجه، ارمنستان ترجیح داد که از مأموریت غیرنظامی اتحادیه اروپا استفاده کند که عمدتاً موفقیتآمیز بوده است.
مأموریت مذکور هم از نظر ابعاد و هم از نظر دامنه فعالیتها گسترش یافته و هم دولت ارمنستان و هم مقامات اروپایی علاقهمندی خود را به تمدید این مأموریت ابراز کردهاند. با این حال، این مأموریت به طور اجتنابناپذیری در چارچوب فرآیندهای مذاکرات گستردهتری میان ارمنستان و آذربایجان مطرح شده است. از دیدگاه آذربایجان، ترجیح بر آن است که در امتداد مرزهایش هیچ نیروی خارجی، حتی ناظران غیرمسلح، حضور نداشته باشند.
سوال: چگونه موضع آذربایجان را در خصوص مأموریت نظارتی اتحادیه اروپا و مسائل مربوط به آن توضیح میدهید؟
پاسخ: موضع آذربایجان در خصوص مأموریت نظارتی اتحادیه اروپا تا حدی به دلیل خطر تشدید وضعیت است. اگر درگیریها مجدداً از سر گرفته شوند، آذربایجان نمیخواهد مسئولیتی در قبال آسیب دیدن ناظران اروپایی بر عهده گیرد. با این حال، در اینجا یک پویایی وسیعتر نیز وجود دارد. آذربایجان خود را به عنوان قدرت غالب در قفقاز جنوبی میبیند و تلاش دارد شرایط خود را به ارمنستان تحمیل کند. این موضوع در در خواستههای مختلفی مانند محدود کردن خرید تسلیحات جدید توسط ارمنستان یا مخالفت با حضور طرف سوم در مرزها مشهود است. پیام آذربایجان به ارمنستان عملاً این است: «ما قواعد را تعیین میکنیم و شما باید از آن پیروی کنید، در غیر این صورت پیامدهای آن را خواهید دید.» هرچند این پیامدها همیشه واضح نیستند، اما اقدامات گذشته نشان میدهند که این پیامدها چه میتوانند باشند. از طرف دیگر، ارمنستان همچنان بر حاکمیت خود تأکید میکند، به ویژه در مسائلی مانند مأموریتهای نظارتی و خرید تسلیحات.
موضع دولت ارمنستان این است که این موارد، تصمیمها امور داخلی کشور محسوب می شوند و نمیتوانند توسط نیروهای خارجی تحمیل شوند. این وضعیت تا حدی با رویکرد روسیه در قبال اوکراین همراستا است که در آن، تسلیحات به عنوان دلیلی برای اقدام پیشگیرانه استفاده میشود. آذربایجان گاهی اوقات با استفاده از چنین استدلالهایی اعلام میکند که در صورتی که تهدیدی از سوی ارمنستان احساس کند، ممکن است در قبال آن اقداماتی متناسب انجام دهد. این نوع لفاظی میتواند برای توجیه اقدامات تهاجمی به کار رود، مشابه سیاستی که اسرائیل در حال حاضر در سوریه دنبال میکند: «مهم نیست اهداف چیست، آنچه اهمیت دارد پتانسیل است.»
چالش برای ارمنستان مدیریت دقیق و محتاطانه این پویایی است. علاوه بر پیشبینی تحریکات، ارمنستان باید همچنان امنیت خود را در اولویت قرار دهد و مطابق با منافع ملی خود عمل کند.
سوال: اما برگردیم به موضوع مشارکت غرب در قفقاز جنوبی... آیا چیزی در این خصوص برای اضافه کردن دارید؟
پاسخ: به طور کلی، من فکر میکنم که در سالهای اخیر، موفقترین حوزه مشارکت غرب، مأموریت نظارتی اتحادیه اروپا بوده است. همانطور که اشاره کردیم، در طول مذاکرات، ایالات متحده و اتحادیه اروپا گاهی به عنوان میانجیگر و گاهی به عنوان تسهیلکننده فرآیند مذاکره در این روند حضور داشتهاند و این امر اهمیت زیادی دارد. اگر فرصتی پیش آید که اروپاییها یا آمریکاییها دوباره بتوانند این نقش را ایفا کنند، فکر میکنم که باید این کار انجام شود. این خیلی مفید، مؤثر و به پیشبرد هدف خوب و مثبت کمک می کند، اما در نهایت، مسئله جغرافیا همچنان مطرح است. البته به لطف فناوریهای مدرن، ارتباط از طریق کوهها یا اقیانوسها دیگر مانند گذشته سخت نیست. با این حال، وقتی که مسئله پیچیده میشود، ارمنستان، گرجستان و آذربایجان در همجواری سه کشور بزرگ و مهم قرار دارند که در این منطقه برای صدها سال حضور داشتهاند. نمونهای از این مسئله، تأمین تسلیحات توسط فرانسه است. این تأمین نمیتواند به سادگی و از طریق عبور ساده از مرز خود، مانند مواردی که در بلژیک یا آلمان اتفاق میافتد، صورت بگیرد. در این صورت باید از طریق منطقه کشورهای دیگر عبور کند. وضعیت منطقهای در سال 2025 بسیار نامشخص است. اگر «رویای گرجیها» همجنان بر سر قدرت باقی بماند، احتمالاً این امر به نوعی تجارت را محدود خواهد کرد. یا شاید حمایتهای ایروان در ماههای اخیر با اجازه دادن به تداوم این منابع جبران شود.
اروپاییها و آمریکاییها میدانند که این عامل جغرافیایی بسیار مهم است. دولت ارمنستان نیز این موضوع را به خوبی درک میکند.
فکر میکنم که ما شاهد ادامه مشارکت خواهیم بود، شامل حمایتهای اقتصادی، تأمین مالی برنامههای توسعه و حمایت از جامعه مدنی که در دو سال گذشته به طرز بیسابقهای افزایش یافته است. امیدوارم که اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا همچنین از تقویت ساختارهای نهادی در ارمنستان حمایت کنند، علاوه بر حمایت و تأیید از دولت فعلی، جایگاه و اعتبار دموکراتیک آن. مهمترین درخواست ارمنستان امنیت است. بدون امنیت، سرمایهگذاران خارجی تمایلی به سرمایهگذاری مبالغ کلان نخواهند داشت و غیر از این، دولت ارمنستان حتی فرصت فکر کردن به سایر مسائل را نخواهد داشت. تعادل همیشه یک چالش بوده است که یا در این جهت است یا در آن. ارمنستان باید یاد بگیرد که «بازی تعادل» را هم در منطقه خود و هم در سطح گستردهتری در جهان بازی کند.
سوال: ارمنستان همواره در تلاس عادی سازی روابط با ترکیه و آذربایجان است. در این راستای نقش ترکیه در عادی سازی روابط ارمنستان و آذربایجان و همچنین در کل منطقه را چگونه ارزیابی میکنید؟
پاسخ: به طور خلاصه، تحولات سوریه را میتوان به عنوان یک توصیف وسیعتر از جاهطلبیها و منافع ترکیه در نظر گرفت. تقریباً یک دهه پیش، زمانی که ایران و روسیه به طور فعال در سوریه حضور داشتند، این مسئله مانع از اهداف ترکیه در آن زمان شد.
اما اکنون، همانطور که تقریباً یک ماه پیش دیدیم، پس از حمله به حلب، نیروها یا گروههای تحت حمایت ترکیه، مانند HTS، وضعیت را تغییر دادند. در پسزمینه تضعیف مواضع اسد، کاهش نفوذ ایران و وضعیت بحرانی روسیه، ترکیه موقعیت خود را در منطقه تقویت کرده است.
رقابت میان ترکیه و روسیه همیشه وجود داشته است. اما امروز این رقابت بهویژه به این دلیل برجسته است که دیگر محدود به مناطق سنتی نیست. جاهطلبیهای ترکیه از لیبی گرفته تا خاورمیانه، بالکان، دریای سیاه، قفقاز جنوبی و فراتر از آن کشیده شده است. در روابط روسیه و ترکیه اغلب نوعی «همکاری رقابتی» وجود دارد. اگرچه در مسکو بسیاری ممکن است در این روابط بیشتر از رقابت همکاری را تصور کنند، اما در ترکیه برعکس است و آنکارا تمایل بیشتری به رقابت دارد.
نقش ترکیه در قفقاز جنوبی در حال افزایش است. با این حال، علیرغم ارتباط نزدیک ترکیه با آذربایجان، این کشور نمیخواهد در نقش «برادر کوچک» باقی بماند. آذربایجان در تلاش است تا انعطافپذیری بیشتری به دست آورد و روابط خود را با روسیه تقویت کند. این یک پویایی جالب است که باید به آن توجه کرد، زیرا آذربایجان سعی دارد همکاری با ترکیه را حفظ کرده و در عین حال استقلال خود را تقویت کند.
سوال: هر کشور در منطقه دیدگاه خاص خود را در مورد بازگشایی ارتباطات دارد. آذربایجان آن را «کریدور زانگِزور» مینامد، ایران آن را «کریدور آراکس/ ارس» میداند، و مقامات ارمنستان نیز آن را «چهارراه صلح» میخوانند. نظر شما نسبت به این طرح ابتکاری دولت ارمنستان چیست؟ و به نظر شما تا چه در راستای با منافع قدرتهای غربی است؟
پاسخ: از دیدگاه آمریکا، دولت بایدن و مقامات وزارت امور خارجه به وضوح بیان کردهاند که این مسیر پتانسیلهای بالایی دارد، مسیری که ترکیه و اروپا را از طریق قفقاز جنوبی به آسیای مرکزی متصل میکند. این مسیر از روسیه و ایران عبور میکند، که مدتها یکی از اهداف غرب بوده است، همانطور که در برنامههای انرژی دهه 1990 به چشم می خورد. برای اروپاییها هم اهمیت دور زدن روسیه و ایران آشکار است، بهویژه در پسزمینه تنشهای اخیر.
دولت ارمنستان در عرصههای بینالمللی بهطور فعال در راستای پیشبرد و ترویج طرح «چهارراه صلح» تلاش میکند. اما بدون عادیسازی روابط با ترکیه و آذربایجان، این طرح در سطح بحثهای احتمالی و سرمایهگذاریهای آینده صرفاً روی کاغذ باقی میماند.
از نظر منطقهای هم، موضوعات تجارت و مسیرهای ارتباطی پس از جنگ اوکراین بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. بنابراین، برای ارمنستان مهم است که در نظر داشته باشد که طرحهایش تا چه اندازه با اهداف همسایگانش همراستا (یا مخالف) است.
در افق چشم انداز کوتاهمدت، چنین مسیرهایی فرضی هستند، اما در بلندمدت میتوانند اهمیت زیادی پیدا کنند. موفقیت آنها به غلبه بر پیچیدگیهای منطقهای، دستیابی به توافقها و تعادل روابط بستگی دارد. علاقهمندی اروپاییها و آمریکاییها به گشایش این مسیرهای تجاری نشان میدهد که آنها به عادیسازی روابط نیز علاقهمند هستند. نگرانی من این است که واشنگتن و بروکسل ممکن است برای اجرایی کردن طرح گشایش ارتباطات و بهدستآوردن توافقات، حتی اگر این توافقات تضمینکننده صلح پایدار نباشد، بیش از حد شتابزده باشند.
البته این هم حتمی و تضمینشده نیست، لذا ممکن است روند عادیسازی روابط به خوبی پیش برود، اما طرح به دلایلی متوقف شود.
در نهایت، دولت ترامپ که از 20 ژانویه به صورت رسمی به قدرت خواهد رسید، قطعاً اولویتهای مهمتر زیادی از قفقاز جنوبی خواهد داشت.